
نویسنده: دکتر عبدالله کریمزاده، پژوهشگر مطالعات فرهنگی و مطالعات فضای سایبر
چکیده
در این مقاله تلاش شده است تا پدیده جمعسپاری در فضای سایبر مورد واکاوی قرار بگیرد و بر ظرفیتهای این پدیده در مدیریت دانش و حل مسائل و نیز در عرصه نوآوری و کارآفرینی پرتوافشانی شود. نتایج این مقاله میتواند برای سیاستگذاران فضای سایبر سودمند باشد و آنان را در تجارب کشورهای پیشرو در این زمینه شریک کند.
کلیدواژهها: جمعسپاری، نوآوری باز، نوآوری مشتری، جمعسپاری یکپارچه، جمعسپاری گزینشی
تعریف جمعسپاری
«جمعسپاری[۱]» اصطلاحی است مرکب از جمعیت[۲] و برونسپاری[۳] که نخستین بار در سال ۲۰۰۶ توسط «جف هاو[۴]» مطرح شد و سر زبانها افتاد. طبق تعریف جف هاو، «جمعسپاری عملی است که در آن شرکتها کارهایی را که سابقاً توسط کارمندان شرکت انجام میشد، برونسپاری میکنند و در یک فراخوان عمومی که از طریق اینترنت صورت میگیرد، آنها را به شبکه وسیعی از جمعیت آنلاین میسپارند». طبق این تعریف، جمعسپاری همان برونسپاری است اما با این تفاوت که کار بهجای ارائه به یک نفر یا یک مجموعه خاص به یک جمع انبوه مردم سپرده میشود. بهعبارتدیگر، در جمعسپاری، کارها بهجای شرکتها یا سازمانهای خاص به عموم مردم سپرده میشود. در این صورت، تولید محصول از انحصار شرکتها و افراد متخصص خارج میشود و عموم مردم دستبهدست هم میدهند تا یک محصول را همآفرینی کنند.
جمعسپاری یک الگوی کسبوکار مبتنی بر وب است. نسل اول وب جهانی (موسوم به وب یک)، پویایی لازم را نداشت و موتورهای جستجو صرفاً جستجوی اطلاعات را تسهیل میکردند، اما با ظهور وب ۲، امکان تعامل دوطرفه فراهم شد و تولید محتوا به یک پروژه مشترک تبدیل شد. دانشنامههای آنلاین از قبیل ویکیپدیا، تگ کردن عکسها در اینستاگرام، نوشتن مطالب در وبلاگها، ویرایش کردن متون، ترجمه متون حجیم نمونههایی از پروژههایی هستند که از طریق جمعسپاری انجام میشوند. کمک داوطلبانه به یک پروژه گروهی ایده جدیدی نیست و کمکهای داوطلبانه آفلاین از قدیم مرسوم بوده است، اما آنچه مشخصه پدیده مدرن جمعسپاری است، اتکای آن به شبکه اینترنت است.
چه نوع فعالیتهای وب-محور را میتوان جمعسپاری نامید؟ دو نوع مسئله را میتوان با استفاده از جمعسپاری حل کرد: موضوعات مربوط به مدیریت اطلاعات و مسائل ایده پردازی. مثلاً سایت «سیکلیک فیکس[۵]» مردم را تشویق میکند که مشکلات محله خود را گزارش دهند تا مسئولان به آنها رسیدگی کنند. در سایتهای ایدهپردازی هم مردم برای حل یک مشکل راهکارهای خلاقانه پیشنهاد میدهند. مثلاً پلتفرم «InnoCentive.com» که برای جامعه علمی راهاندازی شده است، نمونهای از سایتهای ایده پردازی است که بهمنظور ایده پردازی و ارائه راهکار به پروژههای تحقیقاتی راهاندازی شده است.
یکی از اولین پروژههای اجراشده به شیوه جمعسپاری آفلاین را به نحوه جمعآوری لغتنامه آکسفورد نسبت میدهند. ۷۰ سال پیش طی درخواستی عمومی از داوطلبان خواسته شد تا هر کلمه انگلیسی را که میدانند، به همراه معنی و مثال برای موسسه تدوین لغتنامه آکسفورد ارسال کنند. پس از این اعلان و طی ۷۰ سال، بیش از ۶ میلیون پاسخ برای موسسه ارسالشده که نتیجه آن لغتنامه آکسفورد است. هماکنون این لغتنامه فراخوانهای خود را در محیط آنلاین انجام میدهد و شیوه جمعآوری لغت در آن به معنای اخص کلمه مبتنی بر «برونسپاری» است؛ یعنی ۷۰ سال است مردم، مدخل لغتنامه انگلیسی آکسفورد را پیشنهاد میدهند و بعد از این که متخصصان آن را بررسی کردند، لغتی وارد دیکشنری میشود. یا دانشنامه ویکیپدیا را در نظر بگیرید که حجمی بسیار بیشتر از بریتانیکا دارد و بسیار بهروز است و ویرایش آن محصول جمعسپاری است. اینها نمونههای ساده و بسیار اولیهای از جمعسپاری است.
همانطور که گفته شد، شکل دیگری از جمعسپاری وجود دارد که به تازهکارها و صاحبان ایدههای تازه و پروژههای خلاقانه کمک میکند تا ایدههای خود را عملیاتی کنند و از این رهگذر اقدام به کارآفرینی کنند. وبسایت «کیک استارتر[۶]» یک نمونه از این سرویسهاست که افراد زیادی به کمک آن توانستهاند ایدههای خود را اجرا کرده و قدمهای مثبتی برای کارآفرینی بردارند.
با ظهور وب ۲ طیف گستردهای از پلتفرمهای تجاری و غیرتجاری به وجود آمده است که به کاربران آنلاین امکان میدهند تا در پروژههای تجاری و تولید محتوای آنلاین مشارکت کنند. پس از موفقیت پروژه ویکیپدیا، حوزه فرهنگ و میراث فرهنگی نیز موجی از جمعسپاری را به راه انداخته است تا از این روش برای پروژههایی از قبیل رتبهبندی، داوری، نظرسنجی، تصحیح متون و تولید محتوای آنلاین استفاده کند. هماکنون در «علوم انسانی دیجیتال» کارهایی که سابقاً توسط عالمان دانشگاهی انجام میشد، به روش جمعسپاری انجام میگیرد. تصحیح نسخههای خطی یکی از این موارد است.
کسانی که در گالریها، کتابخانهها، موزهها و بایگانیها کار میکنند، میتوانند از جمعسپاری استفاده کنند. یکی از اولین پروژههای فرهنگی که از مدل جمعسپاری استفاده کرد، پروژه دیجیتالیکردن روزنامههای استرالیایی بود که در آن از مردم خواسته شد تا متن ۸ میلیون مقاله را تصحیح کنند. پس از موفقیت این پروژه و گسترش جمعسپاری تجاری، پروژههای دیگر هم از تکنیک جمعسپاری بهرهبردند تا مطالب فرهنگی را دیجیتالی کنند. برای مثال، موزه هولوکاست آمریکا پروژهای با عنوان «مرا به خاطر بسپار[۷]» در دست اجرا دارد که بهصورت جمعسپاری انجام میشود. در این پروژه، از مردم خواستهشده است که کودکانی را که در عکسهای بهجای مانده از جنگ جهانی دوم حضور دارند، شناسایی کنند تا از این طریق ارتباطات بین بازماندگان هولوکاست را تسهیل کنند. کتابخانه عمومی نیویورک نیز پروژهای با عنوان «منوی غذا» راهاندازی کرده است که در آن از کاربران آنلاین درخواست شده است تا کلکسیونی از منوهای رستورانهای تاریخی را جمعآوری کنند.
تفاوت جمعسپاری با «نوآوری باز»
ایده مرکزی «نوآوری باز[۸]» که توسط «هنری چسبرو[۹]» (۲۰۰۳) مطرحشده است این است که در دنیای امروز دانش میان افراد توزیعشده است و در چنین وضعیتی شرکتها نباید صرفاً به توسعه و تحقیقات خودبسنده کنند. طبق تعریف چسبرو، نوآوری باز بر دو نوع جریان دانش دلالت دارد: ۱) دانشی که در داخل یک شرکت تولید میشود و سپس در اختیار شرکتهای دیگر قرار داده میشود.۲) دانشی که در خارج از یک شرکت تولید میشود و سپس توسط آن شرکت مصرف میشود. با این حساب، «ثبت اختراعات» نقش مهمی در نوآوری باز ایفا میکنند.
جمعسپاری و نوآوری باهم اشتراک نظری دارند: اینکه تولید دانش میان افراد توزیع میشود. تنها تفاوتشان این است که نوآوری باز بر فرایندهای نوآوری و جریانهای دانش میان شرکتها تمرکز دارد، اما جمعسپاری به روابط بین یک شرکت و توده ناشناختهای از جمعیت اشاره دارد.
تفاوت جمعسپاری با «نوآوری مشتری»
«نوآوری مشتری[۱۰]» نظریهای است که توسط فان هیپل[۱۱] (۲۰۰۵) مطرحشده است. طبق این نظریه، مشتریان عاملانی فعال هستند که میتوانند به فرایند نوآوری کمک کنند. مشتریان میتوانند با مطرحکردن نیازهای خاص، به ساختهشدن ایدههای نو کمک کنند. برخی از آنان حاضر میشوند هزینهها و ریسکهای مرتبط با یک نوآوری را خودشان پرداخت کنند. یکی از مواردی که ممکن است باعث خلط مبحث بین نوآوری مشتریان و جمعسپاری شود این است که ممکن است چنین مشتریانی در میان جمعیت آنلاین پیدا شود؛ اما این دو مفهوم بر پدیدههایی کاملاً متفاوت دلالت دارند. جمعسپاری به این معناست که تودههای جمعیت تحت یک شرایط خاص میتواند منابعی را در اختیار یک شرکت قرار دهد، ولی این مفهوم هیچ دلالتی بر بازخوردهای مشتری در فرایند نوآوری ندارد.
جمعسپاری یکپارچه و یا گزینشی
جمعسپاری انواعی دارد که میتوان آنها را در یک طیف طبقهبندی کرد. در یک سوی طیف، جمعسپاری دسترسی به اطلاعات متعدد و مکمل را فراهم میکند. این نوع جمعسپاری را «جمعسپاری یکپارچه[۱۲]» مینامند، زیرا در اینجا دادههای شرکت با اطلاعات تکمیلی جمعآوریشده توسط مردم یکپارچهسازی میشود. تکتک عناصر فینفسه واجد ارزش نیستند، ولی مجموع آنها برای شرکت ارزش به بار میآورد. در سوی دیگر طیف، جمعسپاری امکان دسترسی به تکتک مهارتهای حل مسئله را فراهم میکند. این نوع جمعسپاری را اصطلاحاً «جمعسپاری گزینشی[۱۳]» مینامند، زیرا در اینجا شرکت باید از میان مجموعه گزینههایی که جمعیت آنلاین در اختیار آن شرکت قرار داده است، دست به انتخاب و گزینش بزند. طبق این دستهبندی میتوان گفت که وقتی شرکت درصدد ایجاد یک بانک اطلاعاتی است، از جمعسپاری یکپارچه استفاده میکند. زیرا ایجاد یک بانک اطلاعاتی مستلزم منابع متعدد است. لذا منطق استفاده از جمعسپاری یکپارچه این است که باعث صرفهجویی در زمان هزینههای جمعآوری اطلاعات میشود. ازآنجاییکه افراد موجود در جمعیت اصلاً همگن نیستند، جمعسپاری امکان جمعآوری محتوای متنوع را فراهم میکند.
از سوی دیگر، جمعسپاری گزینشی زمانی موضوعیت پیدا میکند که شرکت یک نیاز خاصی داشته باشد. مثلاً شرکتی که در تحقیق و توسعه دچار مشکل شده است، میتواند به توانمندیهای جمعیت آنلاین اتکا کند تا این مشکل را حل کند. در اینجا، جمعسپاری گزینشی میتواند راهحل ارزشمندی باشد.
چهکارهایی را میتوان جمعسپاری کرد؟
از یکسو میتوان از جمعسپاری برای انجام کارهای ساده از قبیل جمعآوری داهها و ترجمه متون ساده استفاده کرد. از سوی دیگر، میتوان در انجام کارهای پیچیده از قبیل حل مسئله به جمعسپاری متوسل شد. مثالهای زیادی وجود دارد که در آن از جمعسپاری برای انجام کارهای ساده استفادهشده است. برخی از نمونهها بهقرار زیر است:
پروژه (OSM): در این پروژه تلاش میشود اطلاعات جغرافیایی اقصی نقاط جهان گردآوری شود تا یک نقشه جامعی از جهان تهیه گردد. کمکهای مردمی در این پروژه داوطلبانه است.
پروژه (TxtEagle): در این پروژه مردم سراسر جهان میتوانند از طریق گوشی همراه خود متنی کوتاه را ترجمه کنند و در قبال آن مبلغی ناچیز را دریافت کنند.
ممکن است شرکتها برای حل مسائل خود نیز به مردم رجوع کنند و از جمعسپاری گزینشی استفادهکنند. یعنی آنها مجموعهای از راهحلها را از مردم دریافت میکنند، سپس مناسبترین راهحل را از میان آنها انتخاب میکنند. مبنای منطقی آن این است که تخصص و مهارتها در میان جمعیت توزیعشده است. برای مثال، سایت InnoCentive سازمانهای متقاضی را به نوآوران (ارائهدهندگان راهحل) ارتباط میدهد. درصورتیکه یکراه حل انتخاب بشود، به صاحب آن ایده پاداشی چندین هزار دلاری پرداخت میشود.
همچنین از جمعسپاری میتوان برای کارهای خلاقانه استفاده کرد و به خلاقیت افراد دسترسی پیداکرد. این جمعسپاری میتواند هم گزینشی باشد و هم یکپارچه. در حالت اول، شرکتها تقاضا میدهند (مثلاً برای طراحی یک لوگو و یا آرم خلاقانه) و سپس از میان پیشنهادهای مردمی یک مورد را انتخاب میکنند. و در حالت دوم، پیشنهادهای مردم در یک پلتفرم و یا در یک کاتالوگ کنار هم قرار داده میشود. بهترین نمونه برای این نوع جمعسپاری «فروشگاه شرکت اپل[۱۴]» است. یکی از موفقیتهای شرکت اپل کیفیت و تنوع اپلیکیشنهای آن است که توسط اشخاص یا شرکتها طراحی میشوند و از فروشگاه اپل قابل دانلود هستند.
برخی مزایای جمعسپاری
یکی از مزایای جمعسپاری هزینههای نسبتاً پایین آن است. گرچه افراد متخصص در جمعسپاری تاحدودی کنار گذاشته میشوند، ولی آنان در فرایندهای کلاسیک برونسپاری همچنان به کار گرفته میشوند. شرکتکنندگان در پروژههای جمعسپاری غالباً آماتور و غیرحرفهای هستند.
مزیت دوم جمعسپاری «اثر شبکهای[۱۵]» آن است. منظور از اثر شبکهای تأثیری است که مشتریان یک کالا یا خدمات بر ارزش آن دارند. وقتی اثر شبکهای وجود داشته باشد، ارزش یک محصول یا خدمت به تعداد استفادهکنندگان آن بستگی دارد. هرچه مردم بیشتری از یک کالا استفاده کنند، آن کالا برای هر صاحب آن ارزشمندتر میشود. مثلاً سایتهایی چون گوگل و فیسبوک هرچه کاربران بیشتری عضوشان شوند، محبوبیت شان بیشتر میشود. جمعسپاری نیز یکی از روشهای مبتنی براثر شبکهای است. برای مثال، ارزش پروژه (OSM) که اطلاعات جغرافیایی اقصی نقاط جهان را جمعآوری میکند، به میزان غنای محتوای جغرافیایی آن بستگی دارد. هرچه تعداد شرکتکنندگان در این پروژه بیشتر شود، طبیعتاً بر غنای اطلاعاتی و ارزش آن افزوده میشود.
مزیت سوم جمعسپاری، ریسک نسبتاً پایین آن است. از آنجایی که در جمعسپاری کارها به یک فرد واحد سپرده نمیشود، ریسکپذیری شرکتها کمتر میشود.
برخی معایب جمعسپاری
گرچه جمعسپاری از اثر شبکهای برخوردار است، ولی ممکن است شرکتها نتوانند برای پروژههای خود جمعیتی کافی را جذب کنند. جمعسپاری متکی بر مشارکت داوطلبانه است و لذا رسیدن به تعداد جمعیت کافی قابل تضمین نیست. البته شرکتها میتوانند با استفاده از مشوقهای مالی میزان مشارکت افراد را بیشتر کنند. یکی دیگر از معایب جمعسپاری این است که اگر مسئله و درخواست شرکتها بهخوبی تعریف نشود، ممکن است فرایند جمعسپاری به نتایج رضایتبخش منجر نشود و یا ممکن است تعداد راهحلهای پیشنهادی مردم به حدی زیاد باشد که ارزیابی و گزینش آنها کاری پرزحمت بشود.
جمعبندی و نتیجهگیری
در این گزارش تلاش شد، پدیده جمعسپاری از زوایای مختلف موردبحث قرار گیرد. ابتدا تعریفی شفاف از جمعسپاری و مصادیق کلاسیک و مدرن آن به دست داده شد و سپس برای پرتوافشانی بر لایههای معنایی این پدیده تفاوت آن با نظریههای تثبیتشدهی «نوآوری باز» و «نوآوری مشتری» موردبحث قرار گرفت. کاربردهای جمعسپاری در حوزه فرهنگ و علوم انسانی دیجیتال از دیگر مواردی بود که بهتفصیل موردبحث قرار گرفت و درنهایت دستهبندی مطرحشده برای جمعسپاری و معایب و مزایای آنها واکاوی شد.
پانوشتها
- Crowdsourcing
- Crowd
- Outsourcing
- Jeff Howe
- SeeClickFix
- kickstarter
- Remember Me
- Open Innovation
- Henry Chesbrough
- User Innovation
- Von Hippel
- Integrative Crowdsourcing
- Selective Crowdsourcing
- App Store
- Network Externalities
منابع و ارجاعات
این گزارش تلخیصی از دو مقاله زیر است:
Eric Schenk, Claude Guittard(2011),Towards a characterization of Crowdsourcing practices. Journal of innovation economics, De Boeck Sup´erieur, 2011, 1 (7), pp.93-107.
Schreibman, S. Siemens, R. and Unsworth, J. (eds), (2016) “Crowdsourcing in the Digital Humanities”, (p. 420 – ۴۳۹). Wiley-Blackwell.
نحوۀ ارجاع به این مقاله
کریمزاده، عبداله. (۱۳۹۵، ۳۰ خرداد). جمعسپاری در فضای سایبر. مجله دیجیتالی سایبرپژوهی، ۱، (۸-۱).
استفاده از مطالب این مقاله فقط با ذکر منبع بلامانع است.